بازم یه مصیبت
دخترم تا آخر شب دوشنبه خونه مامان جون اینا موندیم.شکر خدا تبت دیگه پایین اومده بود.عصر بد جوری دلم گرفته بود نیم ساعتی گذاشتمت پیش مامان جون و بابا جون تا یکم برم بیرون شاید آب و هوام عوض شه.باباجون رفته بود برات دنت بخره ازم پرسید چه طعمی گفت توت فرنگی بخرم؟؟؟منم به خیال خودم که طعم تکراری نداده باشم گفتم بخر.از آخر شب دیدم صورتت داره قرمز میشه زیاد اهمیت ندادم.اما صبح دیدم رفته رفته داری بدتر میشی.زنگ زدم به خاله افسانه خاله گفت:امان از دل غافل زیر یک سال نباید توت فرنگی بخوره.باز یه درد سر تازه و استرس برای من بیچاره!!!!!!!!!!!!!!!!!با تجویز خاله بهت شربت هیدروکسی زین دادم تا عصر یکم بهتر شدی ببینم چه زاید سحر؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟توکل به خدا انشاالله که خوب شی
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی