روز چهارم و روز بازگشت
عزیزم اینجا شهرداری بهشهره
این بچه آهو تازه متولد شده بود دخترم.تو هم آهوی منی عسیسسسسسسمممم
اینم از روز آخر
فدات بشم مامانی انقد خسته بودی از ساعت 8 شب تو ماشین خوابیدی تا فرداش
دوست دارم دخملم امیدوارم بهت خوش گذشته باشه!!!!!تا سفرنامه بعدی
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی