دخترم کمکم میکنه
عشق مامان روزها میگذردو تو قد میکشی،بزرگ میشوی و من مست از غرور داشتنت به بار نشستنت را تماشا میکنم.دیانام،نازنینم هر چقد از حسم نسبت بهت بگم باز درک نخواهی کرد تا زمانی که خود مادر شوی.
امروز داشتم خونه رو گردگیری میکردم که دیدم خانوم گلم یه دستمال برداشته افتاده به جون وسایل آشپزخونه.الهـــــــــــــــــــــــــتی بگردم دور دخملم که با اون دستای کوشولوش داره کمک مامانی میکنه.تند تند داشتی یخچال،لباسشویی و گاز و ظرفشویی رو پاک میکردی منم بلافاصله زنگ زدم عمه ای و بهش گفتم اونم پشت تلفن قربون صدقت میرفت.
پاره تنم دوستت دارم.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی