دیانا گلـــــــــیدیانا گلـــــــــی، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 26 روز سن داره

تولد دخترم دیانا

سفرنامه خرداد 92

سلام عشقم.خوبی مامانی؟دختر گلم امروز میخوام خاطرات چند روز تعطیلی خرداد ماه رو یادگاری برات بنویسم.این اولین مسافرت طولانی شماست.بعد از ظهر روز سیزدهم از خونه با ماشین باباجون راه افتادیم.مثل همیشه اصلا تو راه اذیت نکردی.عصر رسیدیم جاده حیران.از شانس ما یکم بارون اومد.بعدش تونستیم پیاده شیم و عکس بگیریم.شبم خونه خاله فاطمه مامان خاله راشین بودیم.خیلی خوش گذشت.همه عکسا رو تو ادامه مطلب یکجا میبینی.و میبینی که چه شیرین کاریهایی میکردی.از خوردن بلال گرفته تا خفه کردن جووجه اردک بیچاره.اینجا فقط یادداشت هارو بخون.فرداش راهی بهشهر شدیم.دو روزهم اونجا موندیم خیلی بهت خوش گذشت وای دیانا باباجون جوجه اردکو نشونت میداد و تو چشم زبون بسته رو در ...
20 خرداد 1392

دیانا در جشن دومین سالگرد ازدواج مامان وبابا

  هستی من امروز(26-11-91) دومین سالگرد ازدواج ماست. در ضمن امسال ولنتاین هم به دلیل اینکه سال کبیسه هستش افتاده امروز.و قرار منو بابایی دوتا مناسبت رو با هم یکجا جشن بگیریم.   عصر خونه تنها بودیم و داشتم آماده میشدم که یهو در زدن.مامان جون و بابا جون اومدن دیدنمون کادمون رو دادن و رفتن.بعد رفتن اونا حاضر شدیم بریم بیرون که دوباره در زدن.دیدم مامان فاطمه با عمه ای کیک خریدنو دسته گل و اومدن برای تبریک.از سورپرایزشون خیلی خوشحال شدیم.شب هم موندن خونمون تا با تو بیشتر بازی کنن.آخه ناز گلم نمیتونه کسی به این زودی ازت سیر بشه بس که شیرینی و اینگونه بود که با حضورت قشنگترین روز زندگیمون رو چندین برابر زیباتر...
13 خرداد 1392

دختر ورزشکار من

عزیزم مامانی این روزا با یه برنامه تلویزیونی ورزش میکنه تو هم ازش یاد گرفتی و از الان به فکر هیکلت هستی!!!!!!!!!الهی مامان فدات شه زندگی منننننننننن!!!!!!!!!!                                                                                 &nbs...
13 خرداد 1392

5.5ماهگی دیانا به روایت تصویر

خدای مهربان من!!!! تو از عمق نیاز من آگاهی!!!!!!!!!!! عاجزانه و ملتمسانه از تو میخواهم سایه و همراه نازنینم باشی و در تمام لحظات زندگیش بهترینها را برایش هدیه کنی. ای بیکران مهربان تو را سپاس!!!!!!!!!             ...
13 خرداد 1392

روز مادر

          کودکی که آماده تولد بود نزد خدا رفت و از او پرسید می گویند که فردا مرا به زمین می فرستی اما من به این کوچکی و ناتوانی چگونه می توانم برای زندگی آنجا بروم؟ خداوند پاسخ داد از میان فرشتگان بیشمارم یکی را برای تو در نظر گرفته ام او در انتظار توست و حامی و مراقب تو خواهد بود. کودک همچنان مردد بود و ادامه داد : اما من اینجا در بهشت جز خندیدن و آواز و شادی کاری ندارم. خداوند لبخند زد: فرشته تو برایت آواز خواهد خواند و هر روز به تو لبخند خواهد زد تو عشق او را احساس خواهی کرد و شاد خواهی بود. کودک ادامه داد : من چطور می توانم بفهمم که مردم چه می گویند در حالی که ...
13 خرداد 1392

بهترین بابای دنیا روزت مبارک

این شعر از طرف دیانا به مهربونترین بابای دنیا       ای فدای روی همچون ماه تو گشته ام من واله و شیدای تو تکیه گاه من تویی هان ای پدر ای پدر کی میشوم همتای تو؟ گرچه می نتوان که جا پایت گذاشت لیک رسوا می شود بدخواه تو آب دریا را اگر نتوان کشید میتوان نوشید از دریای تو ای پدر با من بگو درد دلت تا که من مرهم نهم غمهای تو ای پدر پشت و پناه من تویی پشت من گرم است از گرمای تو ای پدر خونی که در پود من است قطره قطره میکنم اهدای تو روشنی بخش چراغ خانه ای میستایم روح استغنای تو کودکانت چون نهالی رسته اند هست مادر مامن و ماوای تو ای ...
13 خرداد 1392

عزیزم سال نو مبارک.

                دختر گلم امروز سی ام اسفند ماه سال هزارو سیصد و نود.قرار انشاالله ساعت 14:31:56 سال تحویل بشه.کاش میدونستی چقد من و بابایی از اینکه امسال سه نفری عید و جشن میگیریم خوشحالیم.دخترم امیدوارم به یمن قدمات سال پر برکتی برامون باشه. صبح روز تحویل سفره هفت سینمون رو چیدم.       بابا هر سال اگر مسافرت نباشه سال تحویل رو میره مسجد.قرار شد برای اینکه موقع سال تحویل ما خونه تنها نباشیم بریم خونه مامان فاطمه اینا.لحظه تحویل سال یکسره گریه می کردم.نمیدونستم چطور شاکر اینهمه الطاف الهی باشم.وای چه لذتی داشت موقع پخش اهنگ مخصوص عید...
12 خرداد 1392