نمایشگاه تهران 4 الی 9 خرداد 94
دختر گلم امسال هم طبق روال هر سال بابا اینا تو تهران نمایشگاه داشتن.و چون شما شیطون خانوم موقع نبود بابا خیلی بی تابی میکنی قرار شد ما هم بریم باهاش.متاسفانه دو روز اول اصلا حالت خوب نبود.از تو هواپیما حالت بد بود و همش بالا می آوردیتا اینکه بردمت دکتر.دارو داد و گفت اگه بهتر نشی باید بستریت کنیم.داشتم سکته میکردم که تو شهر غریب چیکار کنم.اما قربون خدا برم که زود خوب شدی.روز سوم رفتیم خونه خاله ریحانه(تانیا جون)اونجا خاله رویا و خاله فاطمه هم اومده بودن.جای خاله مرجان هم خیلی خالی بود.خیلیییییییییییییی روز خوبی بود.ریحانه جون حسابی زحمت کشیده بود.که از همین جا باز هم ازش تشکر میکنم.شماها با هم بازی کردین و ما هم حسابی درد دل کردیم.دو روز آخر هم رفتیم نمایشگاه پیش بابایی و تو حسابی شیطونی کردی ناقلا!!!!!! دوست بابایی هم عصرها با ماشینشون ما رو میبردن گردش و تو انقد بلبل زبونی می کردی من واقعا شرمندشون میشدم.از آقای روحی هم بخاطر چند روز زحمت دادنمون ممنونم.حالا بریم سراغ عکسهای قشنگت.
خونه تانیا جون:نورا جون.تانیا جون و شما.اینجا طاها جون خواب بود
7 و 8 خرداد 94 نمایشگاه
هتل بزرگ تهران
مرکز خرید تیراژه که عمو زحت بردنشو کشیدن
تا سفر بعد بای بایییییییییییییییییییییییییی