کلمات تازه

سلام عشق مامان.خوبی دخترم؟ماشاالله بس که عین طوطی تا کلمه از دهنمون بیرون میاد بلافاصله تکرار میکنی و به وقت و جای مناسبش استفاده میکنی،باید از کار و زندگیم بزنم و همش برات از کلمه ها و شیرین کاریهات بنویسم.

دخترم عاشق بازی کردن با عروسکاتم به یکیشون میگی داداشبغلشون میکنی،تو رخت خوابشون یا رو پات میخوابونیشون،به زور غذا میذاری تو دهنشون و میگی ام وای ضعف میکنم برا اون لحظه که از ته دل بوسشون میکنی.دیشب یکیشونو بغل کرده بودی و بهش میگفتی نازیمبه زور خودمو کنترل میکنم و گازت نمیگرم بس که تو اون لحظه ها خوردنی میشی.

دو روز پیش داشتیم از بیرون برمیگشتیم که بهم میگفتی نازیم؟گیزیم؟قلبم داش وایمیستاد آخه خودم با این الفاظ صدات میکنم.

از دیروز( 2-5-93)هم به بابا میگی بابایی که بابات چه حالی پیدا میکنه قابل وصف نیست

چند روز پیش جلو کمدت وایستاده بودی و همش میگفتی اقاشی تا اینکه در کمد و باز کزدم دفتر نقاشی و مداد شمعی هاتو برداشتی و اونجا بود که متوجه شدم منظورت نقاشیه

وقتی چیزی تو دستم باشه زمین و اشاره میکنی و میگی گو یعه(بزار زمین)

اشاره به لاکات میکنی و می گی یاک.تازه رنگشم خودت انتخاب میکنی.

کلمه های زیر رو هم میگی:

زندایی،با یه لحن خاص عین مامان جون که وقتی از رو زمین بلند میشه چون پاهاش درد میکنه اون شکلی میگه تو هم از اون یاد گرفتی،دوشان(یه فیلم تو گوشیه بابا هست)باجی از زبون مامان جون که به خاله بزرگم میگه و تو هم یاد گرفتی،ددس(دستکش ظرفشویی)،بد،عسل،داددی،پوشه(پوشکت رو میاری دراز میکشی رو زمین و خودتو پوشک میکنی) آماما(حمام)به کفشم میگی بولگا چرا نمیدونمناز گلم ماشاالله کلماتت خیلی زیاده همش تو ذهنم نمیمونه.

راستی وقتی داری شیر میخوری یهو میگی ابیسی(اون یکی)حتی اگه خواب باشی

رژ لبو بر میداری میمالی به لبت و میگی ماتیح

وقتی می پرسم دیانا مثلا شیشت هاردادی(کجاست؟) جواب میدی (ا دادی=اونجاست)

قربونت برم دیانا گلـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــی دوست دارم مامانی.امروز داشتم فیلمهای دوران نوزادی و چند ماه پیشت رو نکاه میکردم.نمیدونی چقد دلم برا اون روزا تنگ شد.انقد که اشکم دراومد.حیف که زود تموم شد .مطمئنم چند ماه دیگه هم حسرت همین روزها رو میخورم.بس که عاشقتم و از با تو بودن لذت میبرم.