عکس های خوشجل
سلام عشق مامانی.یکم پیش باباجی اومد و بردت ددر.منم اومدم عکسهای عقب افتاده رو بذارم.
دیانا گلی اینجا رفتی کفشاتو آوردی ببپوشی تا بری ددر.فدات بشم که داری مستقل میشی.
اولین جعبه مداد شمعی که برات خریدم.البته تارسیدیم خونه دوتاشو شکوندی و با رنگ آبیش دیوار رو خط خطی کردی عشقم
وقتی عشقم داره نقاشی میکشه
صحنه هایی از ریخت و پاشهات.وقتی کنجدها رو ریختی اولش یکم شدم.اما بعدش کلیآخه تا زیر یخچال هم ششده بود کنجد.امان از دست تو
اینم از قیلفه حق به جانب شما
عاشقی دستکشهای منی.تا ببینی تو دستمه به زور ازم میگیریشون
دیانا گلی و آرینا روزی که بابایی رفته بود مسافرت رفتیم خونه خاله اینا آرینا اینا هم اومده بودن.
ای شیطون دخمل منو نیشگون میگیری؟؟؟؟؟؟؟میخولمت
شب قبل اومدن بابایی بیرون بودیم که بارون وحشتناکی شروع شد تا برسیم خونه خیس شدیم.بعدش بارون تبدیل به تگرگ و در نهایت آب تمام خیابونو گرفت.دونه های سفید تو عکس همون تگرگهاس
مراسم استقبال دیانا گلی از بابایی
خوشبحالت که عمه داری دیانا.اونم عمه ای مه بیش از اونی که فکرشو کنی عاشقته
اینجا میخواستی از بغل بابا فرار کنی
قیافت وقتی خودتو تو آینه بوفه میبینی و میگی نی نی
فدای مامان کوچولو بشم نی نیتو انداختی رو اون پاهای کوشولوت عشقممممممممم
راستی لباس نی نی رو عوض کردم و لباس نوزادیتو تنش کردم.اینجا داری بهش به زور پاستیل میخورونی
اینم از بارون و سیل افتضاحه روز یکشنبه(21-2-93)
خدایا خودت از بلاها حفظمون کن.تو رو به بزرگیت تر رو به پای خشک نسوزون