تولد رضا ورسا 15 مهر
نازگل مامان روز چهاردهم رفتیم خونه خاله سیما اینا که روز آخر حاملگی خاله راشین پیشش باشیم.فردا قراره با کمک خدا خاله دوتا داداش برات بیاره.تا شب پیش خاله موندیم.صبح که بیدار شدم بلافاصله زنگ زدم به خاله سیما تا ببینم چه خبر..شکر خدا هم نی نی قلوها(رضا و رسا) سالم بودن هم خاله جون.اما عصر فهمیدم رضا چون یک هفته زود بدنیا اومده باید بمونه تو دستگاه.فقط خدا میدونه چقد ناراحت شدم.زیر لب فقط براش آیت الکرسی میخوندم تا اینکه امروز صبح خاله راشین خبر خوب شدن حالشو داد که از خوشحالی در پوست خود نمیگنجیدم.خدایا شکرت تو رو به حق محمد و آل محمد بغل هیچ مادری رو خالی نذار.آمیننننننننننننننننننننننن.
راستی مامانی از شیرت دوشیدم عمو میلاد به رضا کوچولو برد الان تو یه داداش داری منم یه گل پسر
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی